برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

وصیتنامه ی الکساندر

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری 

گردید.
با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر
تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً
انجام دهید.


  ادامه مطلب ...

انسان ها

انسان ها تنها موجودات این کره ی خاکی هستند که یقین دارند  خدایی هست و طوری رفتار میکنند که انگار خدایی نیست...

ویژگی های سیستم اتصال به زمین1

ماده14ـ سه نوع الکترود متداول و مورد استفاده در سیستم اتصال به زمین عبارتند از:
1
ـ الکترودهای صفحه‌ای
2
ـ الکترودهای میله‌ای
3
ـ الکترودهای تسمه‌ای
الکترودهای صفحه‌ای
ماده15ـ برای استفاده از این نوع الکترودها، صفحاتی از جنس مس با ابعاد حداقل 5/0 * 1 متر و ضخامت حداقل 2 میلیمتر و یا صفحاتی از جنس فولاد گالوانیزه با ابعاد حداقل 5/0 * 1 متر و ضخامت حداقل 3 میلیمتر پیشنهاد می‌شود.ماده16ـ الکترودهای صفحه‌ای باید در عمقی که رطوبت زمین به طور دایمی وجود دارد، نصب گردد.ماده17ـ آماده‌سازی خاک اطراف الکترود صفحه‌ای به روش ذیل است:

ادامه مطلب ...

دریا...

کفش کودک را دریا برد.
کودک روی ساحل دریا نوشت:
دریای دزد!!!!!!
آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت:
دریای سخاوتمند!!!!!!!
موجی آمد و نوشته ها را شست و آرام گفت:
از قضاوت دیگران نهراس اگر میخواهی دریا باشی.....!!!!!

یه ضرب المثل چینی هست...

یه ضرب المثل قدیمی چینی هست که خیلی قدیمیه

کسی به اون صورت یادش نیست !

حتی خود چینی هام فراموشش کردن...

چه برسه به من که واستون بگم !

اما خیلی آموزنده بوده ! :|

....

مامور دروازه جهنم:

هی تو بشر بیا اینجا

آدم:چیه؟...

مامور:چیه تریپ برداشتی ؟ میدم سرب داغ بریزن تو حلقت!!

آدم: بده بریزن زودتر..

مامور : دِپ میزنی؟؟قضیه چیه؟مشخصات بده؟

آدم: دهه ی ۷۰ متولد ایران...

مامور:ببخشید  شرمندتم !!! الان میگم بفرستنت بهشت اشتباهی شده ! معذرت میخوام خدا منو ببخشه..

آدم:بیخیال همه زندگیمون اشتباه بود! چیزی نشده رفیق! خسته نباشی

و آدم و میبرن بهشت و مامور جهنم میگه:دمشون گرم این ایرانیای دهه ی هفتادی  چه معرفتی دارن بخدا... طفلی با اینهمه زجری که کشیدن از هیچی عقده ندارن !

این رشتس ما میخونیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه شب سه نفر اشتباهی دستگیر میشن و در نهایت ناباوری به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم میشن ....
نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته الهیات خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه  ....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن .
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن  .
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی
خوب بقیه داستان هم مشخصه، مسوولین زندان مشکل رو میفهمن و موفق به اعدام فرد میشن 
 .... 
نتیجه: لازم نیست همیشه  راه حل مشکلات رو جار بزنید 

سیر تکامل شعر فارسی...

حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت.
جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانــه بسوخت
فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده.
سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد.
عشق را زیر باران باید جست
ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه
رپ: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت
 
خدا از این به بعد رو به خیر کنه !!!!!!!!!!!!!

وجدان!!!!

یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چند تایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد. همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد کههمونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
 
نتیجه اخلاقی داستان:
 
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست
آرامش مال کسی است که صادق است
لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی می کند
آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
و یه نکته دیگه
اینکه همه ی آدما بقیه رو از منظر وجدان خودشون میبینن !!

دنیا عوض شده.

دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ

دست تمنایی به سویم دراز کرد

خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه

دنیا عوض شده است

کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق