برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

وجدان!!!!

یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چند تایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد. همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد کههمونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
 
نتیجه اخلاقی داستان:
 
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست
آرامش مال کسی است که صادق است
لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی می کند
آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
و یه نکته دیگه
اینکه همه ی آدما بقیه رو از منظر وجدان خودشون میبینن !!

پس وای بر کم فروشان! (درد دل)!!

 

پس وای بر کم فروشان! 

کم فروشی فقط در مغازه و فروشگاه و بازار و ... نیس. 

تو استادی که حقت نیس و از تو بهترهم هس بیاد تدریس کنه و توجای اونو به بخاطر روابط و پارتی میگری کم فروشی میکنی،تا تویی که میدونی حقش نیس و میاریش و دم نمیزنی، تا تویی که کاری رو بهت سپردن رو سر و تهش رو هم میاری  کم فروشی میکنی. 

ازتویی که پول برنج خوب میگری ولی غذای  آشغالی میدی به دانشجو به بهانه اینکه صرف نمیکنه و با اینکه دانشجو اعتراضی نمیکنه. دادا ما میفهمیم به روت نمیاریم! و البته دلم از این میسوزه که هیچکس اعتراضی نداره و سخت آزرده میشم و هروقت خواسم اعتراضی کنم دوستان گفتن بدترشو ندیدی!!!! و چه توجیه دردناکی!

امیدوارم بعد مهندس شدنمون ما کم فروش نباشیم! 

پس  :

وای بر کم فروشان  

آنها که به هنگام خرید، حق خود را بطور کامل مى گیرند، و به هنگام فروش از کیل و وزن کم مى گذارند، آیا آنها گمان نمى کنند که در روز عظیمى برانگیخته خواهند شد، روز رستاخیز در دادگاه عدل خدا» (سوره مطففین آیات ۱- ۴)

خدایا : خودخواهی را چنان در من بکش یا چندان برکش تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم. " دکتر علی شریعتی"

....

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم " پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...

خفته در مه ...

 

آسمان هر شب به ماهِ
خویش نازد ، می نداند

تا سحرگه خفته با یک
آسمان مه ، در زمینم 

 

از اینجا بشنوید با صدای جمید نوربخش ++++

ادامه مطلب ...

دل خوش از آنیم که حج میرویم...


همه حج می روند، ما حج بیاوریم
 

شاید باری که بر دوشمان
است از این هم سنگین تر باشد
Description: Description: Description: cid:001701cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
شاید صفای کودکیمان را اینجا ، جا گذاشته ایم
Description: Description: Description: cid:001801cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
شاید خانه آخرتمان از این بدتر است
Description: Description: Description: cid:001901cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی ماشین هایشان ،
زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند
Description: Description: Description: cid:001a01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
شاید آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود
Description: Description: Description: cid:001b01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
و شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد
Description: Description: Description:  cid:001c01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
چشمها را باید شست
Description: Description: Description: cid:001d01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم او که همینجاست کجا میرویم

حج بخدا جز به دل پاک نیست


شستن غم از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح و سر و ریش نیست


هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب

شب همه شب گریه و امن یجیب
Description: Description: Description: cid:001e01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
Description: Description: Description: cid:001f01cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
Description: Description: Description: cid:002001cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
Description: Description: Description:  cid:002101cc8700$5d03c660$0201a8c0@computer1
طبق آمار بانک جهانی در سال 2008 درآمد کشور عربستان از توریسم یا به زبان ساده خانه کعبه معادل مبلغ 29.865.000.000.-دلار یا قریب سی میلیارد دلار بوده است.
زائرین ایرانی که بصورت تمتع ویا عمره در همان سال به مکه رفته اند 1.937.000 نفر بوده اند که مجموعا مبلغ 4.879.000.000 دلار یا بعبارتی قریب به مبلغ پنج میلیارد دلار درآمد تقدیم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در میان تمام کشورهای اسلامی مقام اول را به خود اختصاص داده اند

پاسخ دکتر حسابی...

پاسخ دکتر حسابی
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند

ESTEGHLAL

 

 

 

استقلال هم که ب حقش رسید و 

هرچند دلم میخواست پرسپولیسی ها هم بیچاره ها ببرن ولی خب ته جدولن

یک لقمه نان حلال...


موضوع انشاء: یکلقمه نان حلال
نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد. او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد و ماست می‌بندد حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد.
دایی من کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد. دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه می‌گیرم!
عموی من یک غذاخوری دارد. عمو همیشه حواسش است که غذای خوبی به مردم بدهد. او می‌گوید: در غذاخوری ما از گوشت حیوانات پیر استفاده نمی‌شود و هر چه ذبح می‌کنیم کره الاغ است که گوشتش تُرد و تازه است و کبابش خوب در می‌آید. او حتماً چک می‌کند که کره الاغ‌ها سالم باشند وگرنه آن‌ها را ذبح نمی‌کند. عمویم می‌گوید: ارزش یک لقمه نان حلال از همه‌ی پول‌های دنیا بیشتر است!! آدم باید حلال و حروم نکند. عمو می‌گوید: تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند. پول حرام بی‌برکت است.
من فکر می‌کنم پدر من پولش حرام است؛ چون هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل گاز ما را قطع کردند چون پولش را نداده بودیم. دیشب می‌خواستم به پدرم بگویم: اگر دنبال یک لقمه نان حلال بودی، پول ما برکت می‌کرد و همیشه پول داشتیم؛ اما جرأت نکردم. ای کاش پدر من هم آدم حلال خوری بود!!!










تقصیر از ما نیست...

تقصیر از ما نیست
(دکتر علی شریعتی)
دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند