برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

برق-قدرت

دانشجویان کارشناسی پیوسته برق-قدرت ورودی 90 دانشگاه فیض

....

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم " پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
نظرات 5 + ارسال نظر
hamid چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:01

واقعا داستان تامل برانگیزی بود
ممنون از مطالب خوب و مفیدتون

خواهش میکنم
ممنون از شما که برای خوندنشون وقت میزارید.

رها چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:39 http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

مرسی
حتما سر میزنم.

رها چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:47 http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

ممنونم.

علی پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:01 http://rendanemoghan.blogsky.com/

وااااای چقد نوستالوژیش بالا بود

وای آره...
خودمم خوندم یه جوری شدم.

amin nazari سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 14:36

واااااااای داغون میکنه ادمو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد